به فدایت سر و جان مادر

ساخت وبلاگ

‌(هنر)

اهـل معنی ثمر عــلم و هنــر می‌داند
زرگر از دانش خود قيمت زر می‌داند
جز سخنـدان نشناسد گهَر پاک سخن
گـوهــری ارزش والای گهـــر می‌داند

شادروان سید علیرضا شمس قمی

به فدایت سر و جان مادر...
ما را در سایت به فدایت سر و جان مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamseqomi بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 16:09

(بهار)چه زیباست بهار یا مسیحای طبیعت که با دم فیض‌بخش و روح‌پرورش مردگان باغ و بستان و دشت و چمن را احیا می‌کند و خفتگان شاخسار و خاک نشینان دشت و صحرا را از خواب خستگی زدای زمستان بیدار می‌سازد.فصل آرایشگر و موسم بساط گستری که مرغکان غمزده و مصیبت دیده‌ی شاخسارها را به وجد و سُرور و نغمه سرایی واداشته، مُهر خموشی و سکوت از لب‌شان برمی‌دارد.یار مهربانی که دشمن کینه توزی چون زمستان را با همه‌ی باد و بروت و صولت و عتاب و خطابش از در میراند و خود چون دایه‌ای مهربان، نوباوگان شاخ و شکوفه های نوزاد را دربر می‌گیرد و با نسیم عطرآگین و روح‌بخشش زندگی و حیاتی دیگر می‌بخشد.درختان خشک و عریان را لباس سبز ورق به تن می‌پوشاند و اطفال شکوفه را با شیر شبنم صبحگاهی سیراب و شاداب می‌سازد.این بهار، نه فقط پیک نوروز و سال نو برای اشجار و نباتات است؛ بلکه پیام‌آور نوسازی و نوآوری و تصفیه‌ی روح و تزکیه‌ی نفس و تهذیب اخلاق و رفتار برای انسان‌هاست؛ و ما را به آغاز زندگانی تازه و نوی رهبری و ترغیب می‌کند.نوروز بهاری به ما می‌آموزد که ای خفتگان غافل و رفتگان راه باطل! به‌هوش باشید و خود را از کهنگی و آلودگی فکر برهانید و رسم و آداب کهن را که گلبرگ روح شما را زرد و پژمان ساخته است در هوای آزادگی و مردانگی و صفا ، لطف و نزهت بخشید و افسردگان و دلمردگان را دلجویی کرده و فراموش‌شدگان خویش و بیگانه را دیدار و تیمار کنید.آری! بهار، یا پیک نوسازی و نوآوری همه چیز و همه کس را نو می‌خواهد و هر روز را نوروز می‌طلبد تا در سایه‌ی نوع‌دوستی، و تفقد و توجه به افراد همنوع خود، یک زندگی بهارآیین معنوی و حقیقی تحصیل کنیم.بهار به ما می‌گوید نه فقط یک سال دیگر از عمر اشجار و نباتاتی که از بهار گذشته تا این بهار سبز خر به فدایت سر و جان مادر...
ما را در سایت به فدایت سر و جان مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamseqomi بازدید : 69 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 16:09

(السّلام عليك يا علی بن ابی‌طالب)࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐« فزتُ و رَبّ الکعبه »پور بوسفیان چو از بیداد و کینداد حکم قتل ِ میر مؤمنینابن ملجم جانی رذل و شریریافت مأموریت قتل امیرگرگ دون از حیله ی روباه پیرگشت اندر بیشهٔ حق شیر گیرهیجده شب چون که بگذشت از صیامشد به سوی کوفه بن ملجم ز شامدل به قتل مرتضی بی تاب داشتچونکه طرح قتل در محراب داشتتیره شب زین ماجرا ناشاد شدروز هم غمگین ازین بیداد شدشب ازین وحشت به کندی می‌گذشتروز هم شد کُند ، اندر بازگشتشب نبُد راضی به قتل مرتضیٰپس به پیمودی به حِدّت راه راروز هم از این جنایت ، بیم داشتزین سبب پا را به کُندی می‌گذاشتعاقبت شب شد به روز از خدعه زوروانگهی ، ظلمت مسلّط شد به نورزاغِ شب سوی جنایت پر کشیدتا که قویِ روز را در بر کشیدچون سیاهی در سپیدی جا گرفتدزدِ جان ، در این زمان مأوا گرفتروز و شب چون رنگِ ضدین آمدیدزدِ جان ، بین الطلوعین آمدیعاقبت ، بین الطلوعین از درنگدامنش آلوده شد بر قتل و ننگسارقِ جان امیرالمؤمنیناین زمان بنمود در مسجد کمینداشت ننگ از قتل مولی گرچه شبلاجرم شب شد به قتل وی سببروز را زین قتل اگر عار آمدیبا شب اندر جُرم، همکار آمدیهر دو در قتلِ علی ، گشته شریکهمعنان شد در جنایت زشت و نیکزشتی شب گر شهادت آفریدنیکی روزش ، سعادت آفریدآنکه شد مولود، در کعبه به نازشد شهید حق، به محراب نمازاز ولادت تا شهادت ، مرتضیٰاز قضای حضرت حق بُد رضازین سبب وقت شهادت آن امیرگفت: راحت گشتم از دنیای پیر"فزت"ُ فرمود آن شهید راه دینپس "و رَبّ الکعبه" گفت آن شاه دینآری ، آری از ستم ، آسوده شداز شکنج و رنج و غم آسوده شدرفت و قدرش بر بشر معلوم گشتگیتی از عدل علی ، محروم گشتعدل رفت و عادل غمخوار رفتشیر یزدان ، حیدر کرّار رفتزین مصیبت ، خلق گریان علی ست(شمس قم) به فدایت سر و جان مادر...
ما را در سایت به فدایت سر و جان مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamseqomi بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 16:09